پیغام شما با موفقیت ارسال شد.
آغوشِ گرمِ خشتهایِ قدیمی، جایی که زمان در پیچ وخمِ دیوارهایِ گِلی میرقصد. پنجرهها چشم به باغهایِ هزاررنگ دوختهاند، نسیم، عطرِ گلها را از لبِ رود میدزدد و به اتاقهایِ پرازسکوت عمارت خاتون هدیه میدهد. فرشهایِ دستباف، نقشِ مهربانیِ گذشتگان را زنده میکنند، تاخچههایِ سنتی، رازهایِ شبهایِ مهتابی را در سینه دارند. اینجا آوازِ آب، لالاییِ شب است و ستارهها، چراغِ راهِ خیال. در سادگیِ بیتکلفش، گنجِ آرامش نهفته… گویی هر خشت، شعری است از زمین. عمـارت خاتون، نه تنها جایی برایِ ماندن، که آینه ایست تا تصویرِ آرامشِ گمشدهیِ خویش را در آن بیابید… 🌿
چون اینجا، زمان در آجرهایِ گِلی میخزد تا شتابِ شهر را فراموش کنید. چون پنجرههایش رو به حیاطی است که نسیم، شعرِ پامچالها را برایتان میخواند. چون فرشهایش، گرمایِ دستهایِ گذشتگان را نگه داشته و تاخچههایِ سنتی، رازِ شبهایِ مهتابی را فاش میکنند.پامچال، شمعدانی، پیچک هر اتاق، گُلیست که با زبانِ طبیعت سخن میگوید: یکی در سادگیِ زمینی، یکی در شکوهِ آبی، یکی در عطرِ آتشین. اینجا ستارهها مهماندارِ شبهایِ شما هستند، و آب، نوایِ جاودانهیِ آرامش را زمزمه میکند. عمارت خاتون، نه یک اقامتگاه، که پناهگاهِ دلتنگانِ زمین است… 🌙✨
گفتگو را شروع کنید.
برای گفتگو در واتساپ کلیک کنید.
ما معمولا کمتر از 10 دقیقه پاسخ می دهیم.
ثبت کلمه عبور خود را فراموش کردهاید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.
کد دریافتی را وارد نمایید.