حیاطِ عمارت خاتون؛ نگینِ سبزِ روستای برغان
در قلبِ عمارت خاتون، حیاطی است که گویی زمان در آن جامِ زمردینِ خود را بر زمین نهاده تا آرامش را جرعه جرعه بنوشی.
دو آلاچیقِ چوبی، همچون دو پیرِ خوش سخن، در حیاط نشستهاند تا قصههایِ کهنِ روستا را برایت بازگو کنند.
حوضِ فیروزهفام، آینهای است که آسمان را در سینهٔ خود جای داده؛
گاه ستارهها در آن شنا میکنند، گاه برگهایِ زردِ پاییزی قایقی میسازند.
گلهایِ رنگارنگ، از لاله تا پامچال، همچون مینیاتوری زنده،حاشیهیِ این نگارستانِ طبیعت را نقاشی کردهاند.
درهایِ چوبیِ ب رنگ اتاقها، هر یک با نقشونگارِ خود، پردهدارانِ رازهایِ عمارتند.
اما دری دیگر هست، درِ کارگاهِ صنایعِ دستی ... جایی که هنرِ دستانی، خاطرهای ملموس از فرهنگِ این دیار میآفریند.
و آن درِ چوبیِ عمارت، با کوبهای از مسِ قدیمی، گویی گذرگاهی ست به دنیایی دیگر:
دنیایی که بویِ نانِ تُندُر با صدایِ جیرجیرکها میآمیزد،و نسیم، شعرِ باغ را زمزمه میکند.
اینجا، هر صبح با نورِ طلاییِ خورشید آغاز میشود که بر دیوارهایِ گِلی نقش میبندد،
و هر شب، زیرِ آسمانِ پرستاره، آلاچیقها پذیرایِ خندهها و خاطرههایِ شما میشوند.
عمارت خاتون نه یک اقامتگاه، که تابلویِ زندهای از هنرِ طبیعت و انسان است.
بیایید و در این حیاط، ردِّ پایِ خود را بر خاکِ مهربانِ برغان بگذارید…
www.emaratekhatoon.ir